درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • جی پی اس موتور
  • جی پی اس مخفی خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هديه الهي و آدرس rahilam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 32
بازدید کل : 9453
تعداد مطالب : 15
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

هديه الهي
ماجراي من و عشقم




بیا بیا دلدار من دلدار من

درآ درآ در کار من در کار من

تویی تویی گلزار من گلزار من

بگو بگو اسرار من اسرار من

بیا بیا درویش من درویش من

مرو مرو از پیش من از پیش من

تویی تویی هم کیش من هم کیش من

تویی تویی هم خویش من هم خویش من

هر جا روم با من روی با من روی

هر منزلی محرم شوی محرم شوی

روز و شبم مونس تویی مونس تویی

دام مرا خوش آهویی خوش آهویی

ای شمع من بس روشنی بس روشنی

در خانه‌ام چون روزنی چون روزنی

تیر بلا چون دررسد چون دررسد

هم اسپری هم جوشنی هم جوشنی

صبر مرا برهم زدی برهم زدی

عقل مرا رهزن شدی رهزن شدی

دل را کجا پنهان کنم

در دلبری تو بی‌حدی تو بی‌حدی

ای فخر من سلطان من سلطان من

فرمان ده و خاقان من خاقان من

چون سوی من میلی کنی میلی کنی

روشن شود چشمان من چشمان من

هر جا تویی جنت بود جنت بود

هر جا روی رحمت بود رحمت بود

چون سایه‌ها در چاشتگه

فتح و ظفر پیشت دود پیشت دود

فضل خدا همراه تو همراه تو

امن و امان خرگاه تو خرگاه تو

بخشایش و حفظ خدا حفظ خدا

پیوسته در درگاه تو درگاه تو



شنبه 18 آبان 1398برچسب:, :: 19:14 ::  نويسنده : وحيد

 

 
امروز صبح قرار بود با عشقم بريم كوه از ذوق ديدنش 2 ساعتي زودتر بيدار شده
بودم اما نمي دونم چي شد نشسته خوابم برد و يهو با صداي گوشيم از خواب پريدم
حواسم به ساعت نبود فهميدم ساعت 8 شده و عشقم اومده و من نبودم نفهميدم چطوري
حاضر شدم و خودم و رسوندم به عزيزم .خيلي اعصابم بهم ريخت كه عزيزم رو معطل
كردم اما اونقدر گل و خانومه اين دختر كه به روم نياورد و خلاصه رفتيم .يه روز عالي
وخوب بود با هم تله كابين سوار شديم و رفتيم تا ايستگاه پنجم .صبحونه خورديم و كلي
حرف زديم و عكساي خوشگل خوشگل گرفتيم و تو راهه برگشتم عزيزم سرش رو
گذاشت رو شونه منو دستم گرفت و منو با خودش برد به آسمونا به اون ور سرزمين
روياها همون جايي كه خودش ازش اومده.خيلي خوب و رويايي بود و هر چي فكر
ميكنم كلمه اي پيدا كنم تا وصف كنم امروز رو چيزي به ذهنم نميرسه.بعد اومديم
از عشقم جدا شدم و اومدم خونه كلي خوابيديم .شب هم من خيلي نگران فردا بودم
آروم و قرار نداشتم كه عزيزه دلم خانمم با حرفاش كلي آرومم كرد .خيلي گلي تو
عزيزم فهميدم كه از همون موقع كه تو راهه برگشت حرفه اين قضيه رو زديم
عشقم كلي ناراحت بوده اما بخاطر من به روي خودش نياورده و بعد از خواب هم
كلي برام دعا كرده الهي كه من فدات بشم .خدايا خودم و عشقم و ميسپارم دست خودت
هميشه و همه جا هوامو داشتي اين بارم چشم اميدم فقط به خودته.


شنبه 18 آبان 1398برچسب:, :: 3:12 ::  نويسنده : وحيد

 

 

 

خدايا بازم ازت عذر ميخوام كه داشتم ازت نااميد مي شدم و ازت ممنونم بخاطر لطف

 

 

وتوجهي كه هميشه بهم داشتي و هزاران بار تو رو شاكرم به خاطر هديه آسموني و

 

 

ارزشمندي كه امسال شب تولدم بهم دادي .

 

 

امروزروز خيلي قشنگ و دلچسبي بود از اون روزاي فراموش نشدني .چي از اين

 

 

بهتر كه آدم صبح با پيغام عشقش از خواب پاشه و روزش رو شروع كن.امروز چند

 

 

ساعتي رو با عشقم بودم چند ساعت و خوب و رويايي .همه چيز واسم رنگ و بوي

 

 

ديگه اي گرفته همه چيز خوب و قشنگ شده احساس قدرت ميكنم قدرتي كه باهاش

 

 

مي تونم يه كوه رو جابجا كنم و همه اينا از معجزات عشق پاك و واقعيه.خدايا ازت

 

 

ميخوام همونطوريكه خودت دستاي ما رو گذاشتي تو دستاي هم خودت هم هميشه

 

مواظبمون باشي و حواست بهمون باشه و هيچوقت ما رو به حال خودمون رها نكني

 



جمعه 17 آبان 1398برچسب:, :: 2:11 ::  نويسنده : وحيد

ديگه كم كم داشت باورم ميشد كه تنها كسي كه تا الان هچوقت فراموشم نكرده ، حالا ديگه فراموشم كرده و منو با غم و غصه هام به حال خودم رها كرده و رفته ....... اما مگه ميشه مگه امكان داره خدايي كه به اين عظمت و به اين مهربونيه كسي رو كه تنها اميدش خداشه از درگاهش نا اميد برگردونه....... ميگن كه اگه چيزي از خدا ميخواي و بهت نميده ميخواد بهترش رو بهت بده ....... بعضي ها شايد بخندن به اين حرف اما امسال درست شب تولدم در كمال ناباوري خدا هديه اي به من داد كه هنوزم مات و مبهوت لطف و كرمش موندم......شايد بگيد جو گير شده يا توهم زده يا...... اما تو همين دو سه روزه اينقدر از اين هديه الهي خير و خوبي ديدم كه هم ثابت شده برام كه هديه خداست هم شيفته و ديوونش شدم.راحيلم راحيل خوب و خانم و عزيزم خوش اومدي به زندگيه وحيد .خوش اومدي و با خودت خير و خوشي و خوشحالي رو آوردي .به خودم و به تو قول ميدم كه قدر تو هديه ارزشمند الهيم رو خوب بدونم و همونطور كه تو با اومدنت به زندگيم روشنايي بخشيدي منم تمام تلاشم رو بكنم تا روشني بخش زندگيت باشم.ما با هم ثابت ميكنيم كه هنوزم عشق و محبت ناب و پاك وبي غل و غش وجود داره هر چند كيمياست ولي اگه كسي واقعاً لايقش باشه بهش خواهد رسيد.......



پنج شنبه 16 آبان 1398برچسب:, :: 2:14 ::  نويسنده : وحيد

اول از همه تشکر می کنم از آقا وحید مهربون و دوست داشتنی خودم به خاطر نوشته های بسیار زیبایی که واقعا هر انسانی رو تحت تآثیر قرار میده.

عزیزم منم خدا رو شکر می کنم به خاطر داشتنت. واقعا دوره ای که همه  مثل گرگ باهم رفتار می کنن و قصدشون جز سوء استفاده چیز دیگه ای نیست پیدا کردن آدمی که تمام اصول انسانی رو داشته باشه به این راحتی نیست ولی همیشه از بچگی به این موضوع اعتقاد داشتم که وقتی خدا آرزویی رو در دلت میندازه حتما توانایی داشتن اون چیز رو در تو دیده و قابلیتش رو داشتی.

و به این گفته پروردگار که در قرآن ذکر شده خیلی باور دارم که : خداوند پاکان رو برای هم و ناپاکان رو برای هم قرار داده.

هرچند مدت زمان زیادی از این آشنایی نگذشته ولی خدا رو شاکرم که در مراحل اول همه چی به خوبی پیش رفته و از خدا میخوام با گذشت زمان بهتر هم بشه. چون یقین دارم وقتی آدمها همدیگرو به خاطر خودشون بخوان نه به خاطر یکسری شرایط خاص این باعث میشه اساس و پایه یک ارتباط رو مستحکم تر کنه.

هر چیزی که با پاکی و خلوص نیت پیش بره قطعا خداوند هم پشتیبان چنین افرادی خواهد بود.

 و منم امیدوارم بتونم طوری رفتار کنم که وحید عزیز و مهربونم از من راضی باشه .

 



شنبه 18 آبان 1392برچسب:, :: 16:35 ::  نويسنده : وحيد

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد